رادیو هنر ، فرهنگ و اندیشه

غزل شمارۀ ۷۶ حافظ

سیاوش دلاور

جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در، حواله گاهی نیست
عدو چو تیغ کشد، من سپر بیندازم
که تیغ ما بجز از ناله‌ یی و آهی نیست
چرا ز کوی خرابات روی برتابم
کزین به اَم به جهان هیچ رسم و راهی نیست
زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
بگو بسوز که بر من به برگ کاهی نیست
غلام نرگس جمّاش آن سهی سروم
که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
عنان کشیده رو ای پادشاه کشور حسن
که نیست بر سر راهی که دادخواهی نیست
عقاب جور گشاده ست بال بر همه شهر
کمان گوشه نشینی و تیر آهی نیست
چنین که از همه سو دام راه می‌بینم
به از حمایت زلفش مرا پناهی نیست
خزینه دل حافظ به زلف و خال مده
که کارهای چنین حدّ هر سیاهی نیست


سیاوش دلاور

Email: siavashdelavar@gmail.com

Comments to غزل شمارۀ ۷۶ حافظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *